رادوینرادوین، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

جوانمرد کوچک

عید ۹۳

دندون بالا سمت چپ در اومد ۱۳ بدر دندون پایین سمت راست در اومد رفتیم فومن با مامان اکرم و عمو سعید و خاله مینا بعدشم رفتیم امل پیشه مامانا ادای بابا رو در میاری خروپف میکنی گیتار میزنی و می خونی
31 ارديبهشت 1393

1 سالگی

روز تولدت دندونتم در اومد(پایین سمت چپ) قربون اون مرواریدت برم 5-6 قدم راه میری همه چیزو زود یاد می گیری غذا نمی خوری فقط شیر وقتی میری بغل بابا دیگه بغل هیچکس نمیری خیلی خجالتی هستی از خجالت موقع زدن واکسن گریه نکردی (بغض کردی) تا آهنگ میزاریم می خونی و میرقصی کلماتی که یاد گرفتی به به-آب-وای وای-صدای خروپف بابا رو در میاری قد :81 وزن :11800 دور سر :46/5   ...
21 اسفند 1392

تولد 1 سالگی با تم زنبور

  نیما یوشیج در جش ن یک سالگی پسرش اینگونه نوشت: پسرم یک بهار،تابستان،پاییز و زمستان را دیدی از این پس همه چیز جهان تکراریست جز مهربانی...... عزیزم تولدت مبارک ...
28 بهمن 1392

دوستی مورچه و زرافه

مورچه داره می بافه با نخ زرد و یشمی برای دوستِ خوبش یه شالِ گرمِ پشمی   ریخته کنارِ دستش صد تا کلافِ کاموا مورچه می گه: «خدایا! تموم می شه تا فردا؟»   زرافه دوستِ مورچه فردا می شه سه سالش هر چی براش می بافه تموم نمی شه شالش   ...
21 بهمن 1392

11ماهگی

خیلی بزرگ شدی وقتی صدات می کنم می گی بله (ب) می گم عشق من کیه می گی من(م) با من شعر می خونی لالایی میخونی(لالا  آ د دو -لالا ب د دو) تا آهنگ میذاریم میرقصی حتی ایستاده هر چی بخوای با دست نشون میدی کلماتی که یاد گرفتی بابا ایا(بیا)-بله(ب)-من(م)-آره-نه-لالا     ...
5 بهمن 1392

10 ماهگی

خیلی شیطون شدی یک کوچولو بدون کمک می ایستی و یک پا تو میاری جلو یاد گرفتی کشو رو باز می کنی وسایلشو میریزی بیرون و در کشو رو می بندی یک روز داشتم گرد گیری می کردم و زمین و دستمال می کشیدم دیدم رفتی از اتاقت یک لباس برداشتی آوردی داری گرد گیری می کنی و بعدشم زمین و دستمال کشیدی کلی فشارت دادم میری سیم و از پریز می کشی و می خوای دوباره داخل پریز کنی که نمی تونی می تونی بری بالای مبل میری سر کابینتا وقتی لی لی لی حوضک می خونم یاد گرفتی انگشتت و میزاری کف دستت شعله گاز خونه ئ مامانا رو کم و زیاد می کنی خونه ی خودمون کلی آتیش می سوزونی ولی میریم مهمونی مظ...
26 آذر 1392

9ماهگی

قربونت برم من داشتیم حاضر میشدیم که بدیم بیرون دیدیم نشستی داری دست میزنی و می گی دس دس                   همون شبم د د  رو یاد گرفتی داری سعی می کنی بدون کمک بایستی پرده رو میاری جلوی صورتت و دالی می کنی از تخت بالا میری کلی هم ذوق می کنی کلماتی که می گی ماما-م م(وقتی شیر می خوای)-دس دس-دا(دالی)-د د ...
13 آذر 1392